
سماموس گیلان
شرح
سماموس گیلان | Somamos
سُماموس یا قله سمام نام قله ایست با ۳۶۸۹ متر ارتفاع، مرتفعترین قلهٔ مشرف به دریای خزر و بلندترین قلهٔ گیلان است.
سمام نام عمومی منطقهای در سمت شمال غربی چکاد است که چند پارچه آبادی در آن قرار دارد و در صورت نسبت سمامی خوانده میشود. از جمله افراد سرشناس آن، یکی از بنیانگذاران مکتی تفکیک شیخ علی اکبرالهیان سمامی رامسری است. منطقهٔ سمام جزو «پایین اشکور» و به اصطلاح محلی سمام یکی از آبادیهای «جیر اشکور» رودسر است.
در نزدیکیهای قله، امامزادهای قرار دارد به نام آقا سماموس که در حقیقت به نقل برخی از تاریخ نگاران همان کارکیا یحیی کیایی از شاهزادگان کیایی لاهیجان است. کوهنوردان میتوانند وسایل سفر خویش را آنجا بگذارند و با کمی استراحت در آن خود را برای صعود قله آماده کنند. اگر بر فراز قلهٔ سماموس بایستید معمولاً همهٔ درهٔ اِشکَوَرات تا دریا پوشیده از مهاست. قله در جنوب کلاچای و رامسر مرز جنگل های شمال و دره اشکور قراردارد. قله سماموس و قله شرقی آن توسط خط الرأس جنوبی خود به قله گردبن با ارتفاع ۳۳۰۰ متر و سپس در امتداد جنوب کوه بزابن و قله بزرگ خشچال متصل می گردد.
بر پایهٔ باورهای عمومی مردم منطقه روزگاری سماموس کرانهٔ دریای بزرگی بودهاست که همهٔ منطقهٔ شمال کشور ایران را گرفته بود. در اشعاری که به زبان گیلکی آمده این مضمون چنین بیان شدهاست:
سوماموسا سوماموسا سوماموس/ آب دریا بومه اوجه بومانوس.
دربارهٔ معنای آن اختلاف است اما در این که واژهای ترکیبی است به ظاهر هیچ اختلافی نیست.
- معنای نخست: برخی آن را ترکیب سوما و موس میدانند. بر این اساس سوما (بنگرید به: هوم) را به معنای مادهای دانستهاند که از آن شربتی مقدس ساخته و در آیینهای مذهبی زرتشتی و آیینهای هندی مصرف میشدهاست. موس یا مُس نیز به معنی بلندی همچون قله و تپه است و مرتبط با «mnti» اوستایی به معنی بیرونزده (مثل mount در انگلیسی به معنی کوه) میباشد. بر پایهٔ این تفسیر و معنا از واژهٔ سوما (که مردم با پیش و ضمه سین این واژه را نیز تلفظ میکنند)، سوماموس به معنای چَکادی (قلهای) است که در منطقهٔ رویش و پرورش سوما قرار دارد. این نوع نامگذاری در منطقه بسیار دیده میشود، مانند توبن به معنای منطقهای که در آن درخت تَوْ (با زبر تاء و اشباع واو) میروید و بن به معنای زیر و بنه است. یعنی در زیر و بنه منطقهٔ رویش درخت تو. در مناطق دیگر از استانهای شمالی نامهای دیگری میتوان از همین ریشه یافت که سوماسرا (sumäsarä) در غرب گیلان یکی از شهرهایی است که از این نام اشتقاق یافتهاست و به معنای سرزمین و محدوده آزاد و بدون دیواری است که گیاه سوما در آن میروید. البته به اشتباه این نام تصحیف شده و در حال حاضر به نام صومعه سرا خوانده میشود که نادرست و برخلاف لهجههای گیلکی است.
- معنای دوم: برخی آن را ترکیبی از دو واژهٔ سمام و موس (mos یا mus) میدانند. موس به معنای هر چیز تپه مانندی است، از این رو به قله، تپه، بلندی و مواردی دیگر، موس یا موز میگویند. در لاتین mont به معنای کوه با این mos همریشه است.سمام هم که نام دهستانی در املش گیلان است. به این ترتیب معنای سماموس، قله و چکاد سمام (یعنی آبادیهای پایین اشکور) است. در خود معنای واژه «سمام» نیز میان مردم اختلاف است که این اختلاف به سبک خواندن و تلفظ این واژه بر میگردد.
- معنای سوم: برخی سماموس را ترکیبی از واژهٔ سه و ماموس دانستهاند و ماموس یا ماموز را نام منطقه و آبادی سهگانهای دانستهاند که در زیر این قله وجود دارد. بنابر این نام چکاد از نام آبادیهای سهگانه آن گرفته شدهاست.
- معنای چهارم: برخی نیز سو (su) را به معنای نور و روشنایی گرفتهاند، چنانکه میگویند «سوی چشمانم کم شد»، که این عبارت به معنای کم شدن دید شخص است؛ بنابراین سوماموس به معنای روشنای و ماموس نیز نام منطقهاست. این چکاد را از آن رو به نام سوماموس خواندهاند که روشنایی آن بس خیره کنند است؛ زیرا این چکاد بزرگ برف نشین در هنگام برخورد تابش آفتاب بسیار خودنمایی میکند و در هنگام زمستان و آفتابی بودن آسمان، روشنایی و بازتاب نور خورشید آن واقعاً دیدنی و جذاب است. به ویژه که این چکاد را میتوان از دشتهای لنگرود تا نزدیکی تنکابن به وضوح دید.
- معنای پنجم: برخی آن را ترکیبی از «سوما» و «موز» یا مازو دانستهاست که «مازو» و «موز» به معنای رشته کوهها، کوهستان و نیز قله آمدهاست . چنانکه در معنای مازندران گفتهاند که آن آبادی است که درون کوهستان یا قلهها یا درون رشته کوهها قرار گرفتهاست. البته نا گفته نماند که واژهٔ مازو نام درختی نیز میباشد که در پارسی آن را بلوط گویند. در جنگلهای شمالی چند گونه از بلوط یافت میشود که از معروفترین آنها مازو و پلوت است.
- معنای ششم: برخی از اهالی، سما را مخفف آسمان و موس را به معنای چکاد و قله گرفتهاند؛ بنابراین سماموس به معنای چکاد آسمان گفتهاند.
- معنای هفتم و هشتم: البته برای آن دو معنای دیگری میتوان یافت که این سه معنای اخیر شاید به حق نزدیکتر باشد. گروهی واژه سوم (به پیش سین) را به معنای گیاه چرید چهارپا و چرا کردن و وزیدن باد دانستهاند. پس سوماموس به معنای قله چراگاه یا قلهای است که گیاه مخصوص چریدن چهارپایان وجود دارد. این معنا از آن رو درست مینماید که در این منطقه از گذشته چراگاه چارپایان بودهاست و هنوز هم گلههای بزرگ است در دامنهٔ آن رها و در حال چریدن است. افزون بر آن که در زمانهٔ ما نیز چراگاه رمههای گالش ها در تابستان و بهار است. چنانکه از اسناد تاریخی نیز به عنوان چراگاه خاندانهای معروف جورده رامسر مانند شل شریف و سطان رستم یادشدهاست.
- معنای نهم: گروهی دیگر سمام را به معنای باز و شاهین شکاری دانستهاند. پس سماموس ترکیبی از سمام و موس است که در حالت ادغام تخفیف داده میشود و سماموس خوانده میشود. در این صورت سماموس به معنای آشیانه شاهین و عقاب معنا میدهد که این دور از ذهن نیست.
- معنای دهم: برخی سماموس را مرکب از سما (زیما یعنی سرما) و موس (موت= آشیانه) دانستهاند؛ بنابراین در مجموع سماموس مترادف با واژه هیمالیا به معنی آشیانه سرما است.
- معنای یازدهم:سماموس واژه ای عربی مرکب از سماء (سما. [س َ] (ع اِ) در میان فارسی زبانان با حذف همزه به معنی آسمان آمدهاست: فرهنگ لغت دهخدا) و موس (کلمه ای مصری بمعنای فرزند) است؛ بنابراین واژه سماموس به معنای «فرزند آسمان» میباشد. با توجه به تاریخ منطقه شمال ایران که سلسله آل بویه در این مناطق سکنا داشتند، فرضیه عربی بودن نام این قله به دلیل اینکه بلندترین قله از سلسله جبال البرز از سمت شمال بالاخص منطقه شرق گیلان و غرب مازندران میباشد، میتواند تأیید شود.
- معنای دوازدهم: «سوماً» در زبان گیلکی معنای «آب» آمدهاست، چانچه گیلکها «آبکِش» را «سوماً پلان» مینامند. پس «سوماموس» به معنای کوه و چکادی است که از آن رود و نهر آب جاری میشود؛ چرا که رودخانههای اصلی «پله رود» (به معنای رود بزرگ) و نیز شیرود از آن جا نشات میگیرد. پس سوماموز به معنای کوه آب و رودها است.